هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند ناامیدی از زمانه، ارزش دل و عشق، و بی‌وفایی دنیا می‌پردازد. شاعر از بی‌اعتنایی زمانه به اهل دل شکایت دارد و بر اهمیت دل و عشق در برابر مادیات تأکید می‌کند. همچنین، به موضوعاتی مانند لیاقت، قربانی شدن برای حق، و انتظار برای یار اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشند.

غزل شمارهٔ ۳۴۸

کسی به دیدهٔ ناموس خار می آید
که پاسخ سخنش ناگوار می آید

زمانه اهل دلی نیستش، نمی دانم
که بوی دل ز کدامین دیار می آید

دلی به روشنی آفتاب خنده زند
که از زیارت شب های تار می آید

هزار جان گرامی به نرخ جو نخرند
به عالمی که در او دل به کار می آید

گر از لیاقت خود شیخ آگهی یابد
ز صدر صومعه تا پای دار می آید

گذشت مدت همخانگی جان، عرفی
ز غیر خانه تهی کن که یار می آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.