هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از عرفی شیرازی، به موضوعات عشق، فنا، نیاز، و ریا میپردازد. شاعر از حالات عاشقان، دردها و امیدهایشان سخن میگوید و به مفاهیمی مانند فنا در راه محبت، ریاکاری زاهدان، و لذت شهیدان غم اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی اشارات به درد و رنج ممکن است برای کودکان نامفهوم یا سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۵۰
عاشقان گر به دل از دوست غباری دارند
گریه ای گَرد نشان در شب تاری دارند
آب حیوان ببر ای خضر که ارباب نیاز
چشم امید به فتراک سواری دارند
ره ارباب محبت به فنا نزدیک است
سوزنی در کف و در پا دو سه خاری دارند
جان و دل را به می فرحت آتش زده اند
باده در شیشه نماندست و خماری دارند
جان حقیر است مبر نام نثار، ای محرم
تو همین گو که احباب نثاری دارند
چه به طاعت طلبی برهمنان را، زاهد
تو ریا ورز که این طایفه کاری دارند
بندهٔ خلوتیان دل چاکم، کایشان
به شهیدان غمت لذت خواری دارند
هر که را می نگرم سوخته یا می سوزد
شمع و پروانه از این بزم کناری دارند
عرفی از صیدگه اهل نظر دور مرو
که گهی گوشهٔ چشمی به شکاری دارند
گریه ای گَرد نشان در شب تاری دارند
آب حیوان ببر ای خضر که ارباب نیاز
چشم امید به فتراک سواری دارند
ره ارباب محبت به فنا نزدیک است
سوزنی در کف و در پا دو سه خاری دارند
جان و دل را به می فرحت آتش زده اند
باده در شیشه نماندست و خماری دارند
جان حقیر است مبر نام نثار، ای محرم
تو همین گو که احباب نثاری دارند
چه به طاعت طلبی برهمنان را، زاهد
تو ریا ورز که این طایفه کاری دارند
بندهٔ خلوتیان دل چاکم، کایشان
به شهیدان غمت لذت خواری دارند
هر که را می نگرم سوخته یا می سوزد
شمع و پروانه از این بزم کناری دارند
عرفی از صیدگه اهل نظر دور مرو
که گهی گوشهٔ چشمی به شکاری دارند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.