هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به بیان مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند بافندگی، طبیعت و عناصر مختلف برای بیان حقایق وجودی، رنج‌های بشری و اسرار هستی استفاده می‌کند. او به ناپایداری زندگی، تقابل وجود و عدم، و تلاش انسان برای یافتن معنا در جهانی پر از اضطراب اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی از زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی فاخر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۰۲

قماش رنگ ز بس بی‌حجاب می‌بافند
به روی ‌گل ز دریدن نقاب می‌بافند

مباش منکر اسرار سینه‌ چاکی ما
به‌ کارگاه سحر آفتاب می‌بافند

ز زخم تیغ حوادث توان شدن ایمن
به جوشنی‌ که ز موج شراب می‌بافند

به یک نفس سر بی مغز می‌خورد بر سنگ
جدا ز پشم‌ کلاه حباب می‌بافند

درین چمن ‌که هوا داغ شبنم‌ آراییست
تسلّیی به هزار اضطراب می‌بافند

تو خواه مرگ شمر خواه زندگی اندیش
همین به طبع ‌کتان ماهتاب می‌بافند

کراست تاب رسایی بحث فرصت عمر
گسسته است نفس تا جواب می‌بافند

توان شناخت ز باریک‌ریشی انفاس
که در قلمرو هستی چه باب می‌بافند

کباب شد عدم ما ز تهمت هستی
بر آتشی‌ که نداریم آب می‌بافند

ز گفت‌وگو به غبارم نظر متن بیدل
که بهر چشم ز افسانه خواب می‌بافند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.