هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر پارسی‌گوی، به موضوعاتی مانند سکوت و بیان، ناپایداری جهان، عشق و حسرت، و ظرافت‌های زندگی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، مفاهیمی مانند آرامش، عشق، رنج و امید را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تعابیر نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۴۱۷

اگر معنی خامشی ‌گل کند
لب غنچه تعلیم بلبل ‌کند

بساط جهان جای آرام نیست
چرا کس وطن بر سر پل‌ کند

درین انجمن مفلسان خامشند
صراحی خالی چه قلقل ‌کند

قبا کن در بن باغ‌،جیب طرب
که از لخت دل غنچه فرگل‌ کند

زبان را مکن پر فشان طلب
مبادا چراغ حیا گل‌کند

مکش سر ز پستی‌ که آواز آب
ترقی بقدر تنزل‌ کند

چه سیل است یارب دم تیغ او
که چون بگذرد از سرم پل‌ کند

من‌ و یاد حسنی که در حسرتش
جگر دامن ناله پرگل کند

ز رمز دهانش نباید اثر
عدم هم به خود گر تامل ‌کند

ز بیداد آن چشم نتوان‌ گذشت
دلی را که او خون کند مل کند

ز بس قهر و لطفش همه خوش‌اداست
نگه می‌کند گر تغافل ‌کند

دلت بی‌دماغ‌ست بیدل مباد
به تعطیل‌، حکم توکل‌کند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.