هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به موضوعاتی مانند ناپایداری دنیا، وهم و خیال، گذر زمان، و انتظار برای رحمت الهی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند شمع، آینه، و گل، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. او بر بی‌ثباتی زندگی تأکید دارد و از خواننده می‌خواهد تا از تعلقات دنیوی دوری کند و به حقیقت وجودی خود بیاندیشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۲۵

وهم بلند وپست جاه چند دلت سیه‌کند
گر گذری ز بام و در سایه بساط ته ‌کند

رفع غبار وهم و ظن آن همه‌کذب داشته‌ست
یک مژه‌ گر به هم خورد نقش جهان تبه‌کند

داد نشان میکشان‌گر ندهد سپهر دون
جام پر و تهی همان‌ کار هلال و مه‌ کند

جمع شدن به جیب خویش مغتنم نفس شمار
یک ‌گره است شش جهت‌ کس به دل ‌که ره‌ کند

شمع به حسرت فنا تا به سحر درآتش است
کاش نسیم دامنی بیگه ما پگه‌ کند

محو صفای شوق باش تا به طربگه حضور
سیر هزار رنگ ‌گل آینه بی‌نگه ‌کند

طبع فضول ظالم است دادش از انفعال خواه
خجلت اگر زند به سنگ روی عرق سیه‌ کند

در طلب‌غنا چو شمع‌جبهه به عجز سودن است
آبله‌ بشکند به پا تا سر ما کله‌ کند

بعد تهی شدن ز خویش واشدنت چه فایده
شرم کن از حساب اگر، صفر، یک تو، ده‌ کند

غیر توقع‌ کرم هیچ نداشت زندگی
فال وجود زد عدم تا دو نفس نگه‌ کند

گر نه به عرض مدعا خاک در فنا شود
بیدل ناامید ما رو به چه بارگه‌ کند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.