هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، سرشار از مضامین یأس، ناامیدی و عشق ناکام است. شاعر از درد دل، ناله‌های بی‌پاسخ و اندوه عمیق خود می‌گوید و از مفاهیمی مانند آیینه، اشک، ناله و سجده برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. متن به‌صورت نمادین به ناامیدی، رنج‌های عاشقانه و جست‌وجوی معنا در هستی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادهای پیچیده و زبان ادبی سنگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰۲

شب که جز یأس به کام دل مأیوس نبود
ناله هم غیر صدای‌کف افسوس نبود

از خودم می‌برد آن سیل‌که چون ریگ رو‌ان
آبش ازآینهٔ آبله محسوس نبود

دل مأیوس صنم خا‌نهٔ اندیشه کیست
رنگ اشکی نشکستیم‌ که ناقوس نبود

ناله در پرده ی دل بیهده می سوخت نفس
شمع ما اینهمه وامانده فانوس نبود

گوش ارباب تمیز انجمن سیماب است
ورنه بیتابی دل نیزکم از کوس نبود

ای جنون خوش ادب از کسوت هستی ‌کردی
آخر این جیب هوس پردهٔ ناموس نبود

زنگ غفلت شدم و پرده رازت ‌گشتم
صافی آینه جز دیده جاسوس نبود

تا به یک پر زدن آیینهٔ قمری میریخت
حلقهٔ داغ تو در گردن طاووس نبود

دل به هر رنگ‌که بستیم ندامت‌گل‌کرد
عکس و آیینه بهم جز کف افسوس نبود

سجده‌اش آیینهٔ عافیتم شد بیدل
راحت نقش قدم غیر زمین‌بوس نبود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.