هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی، تشویش و نقد اجتماعی می‌پردازد. شاعر از ابتذال و ریاکاری در جامعه، پوچی روابط و از دست رفتن ارزش‌های انسانی شکایت دارد. تصاویری مانند آیینه، باغ، گاو و خر، بوزینه و بازار ریا برای نشان‌دادن فساد اخلاقی و سطحی‌نگری به کار رفته‌اند. در نهایت، شاعر به ناتوانی انسان در تغییر شرایط و ماندن در درد و رنج اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم انتزاعی، نقدهای اجتماعی پیچیده و مضامین فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰۵

یکدو دم هنگامهٔ تشویش مهر و کینه بود
هرچه دیدم میهمان خانهٔ آیینه بود

ابتذال باغ امکان رنگ گردیدن نداشت
هرگلی ‌کامسالم آمد در نظر پارینه بود

منفعل می‌شد ز دنیا هوش اگر می‌داشت خلق
صبر و حنظل در مذاق‌گاو و خر لوزینه بود

هیچ شکلی بی‌هیولا قابل صورت نشد
آدمی هم پیش از آن‌ کادم شود بوزینه بود

امتحان اجناس بازار ریا می‌داد عرض
ریشها دیدیم با قیمت‌تر از پشمینه بود

هرکجا دیدیم صحبتهای گرم زاهدان
چون نکاح دختر رز در شب آدینه بود

خاک‌شد فطرت‌ز پستی لیک‌مژگان برنداشت
ورنه از ما تا به بام آسمان یک زینه بود

تختهٔ مشق حوادث‌کرد ما را عاجزی
زخم دندان بیشتر وقف لب زیرینه بود

در جهان بی‌تمیزی چاره از تشویش نیست
ما به صد جا منقسم‌کردیم و دل در سینه بود

آرزوها ماند محو ناز در بزم وصال
پاس ناموس تحیّر مهر این ‌گنجینه بود

هرکجا رفتیم بیدل درد ما پنهان نماند
خرقهٔ دروبشی ما لختی از دل پنبه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.