هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر بزرگ فارسی‌زبان، سرشار از مضامین عرفانی، فلسفی و انتقادی است. او در این ابیات به ناپایداری دنیا، بی‌اعتباری مقامات مادی، دردهای روحی انسان و ناتوانی بشر در درک حقایق عمیق هستی اشاره می‌کند. همچنین، از نابسامانی‌های اجتماعی و دوری از معنویت نیز انتقاد می‌کند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد که معمولاً در سنین پایین کمتر یافت می‌شود. همچنین، برخی از انتقادات اجتماعی و نگاه تلخ به زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰۶

چون شرر اقبال هستی بسکه فرصت‌کاه بود
هر کجا گل ‌کرد روز ما همان بیگاه بود

بر خیال پوچ خلقی تردماغ ناز سوخت
شعله هم مغرور گل از پرده ‌های کاه بود

فهم ناقص رمز قرآن محبت درنیافت
ورنه یک سر نالهٔ دل مد بسم‌الله بود

فقر با ان ‌جز بی‌نقش غنا صورت نبست
تاگداگفتیم نامش در نگین شاه بود

در غرور آباد نقش هستی امکان چه یافت
هر کجا عرض کتان دادند نور ماه بود

هیچ کافر مبتلای ناقبولیها مباد
یاد ایامی‌که ما را در دل کس راه بود

دل به جیب محرمی آخر نفس را ره نداد
ییچ و تاب ربسمان از خشکی این چاه بود

گرد دامانی نیفشاندیم و فرصتها گذشت
دست فقر از آستین هم یک دو چین‌ کوتاه بود

جیب خجلت می‌درد ناقدردانیهای درد
چون سحر ما خنده دانستیم و در دل آه بود

تا کجا هنگامهٔ طبع فضول آراستن
عمر مستعجل ز ننگ وضع ما آگاه بود

می‌تند بیدل جهانی بر تک و تاز امل
نه فلک یک‌گردش ما سورهٔ جولاه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.