هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید. او عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و قدیمی توصیف می‌کند که بر دل و جانش تسلط دارد. شاعر همچنین به ناتوانی خود در توبه از عشق اشاره می‌کند و آن را گناهی می‌داند که توبه از آن ممکن نیست. او عشق را به عنوان چیزی مقدس و خون‌ریزی‌کننده توصیف می‌کند که تنها با مرگ به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و ناتوانی در توبه از عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۳۵

به گوشِ من بِرَسانید هَجْرِ تَلْخْ پَیام
که خوابِ شیرین بَر عاشقان شُده‌ست حَرام

بِکَرد بر خور و بر خوابْ چارتَکبیری
هر آن کسی که بر او کرد عشقْ نیم سَلام

به من نِگَر که بِدیدم هزار آزادی
چو عشق را دل و جانَم کَنیزَک است و غُلام

عَظیمْ نورِ قَدیم است عشقْ پیشِ خواص
اگر چه صورت و شَهوت بُوَد به پیشِ عَوام

دِلَم چو زَخْم نیابَد، رَوَد که توبه کُند
مَخَند بر من و بر خود، کُدام توبه، کدام

زِهی گناه که کُفر است توبه کردن ازو
نه پَسْ طَریقِ گُریز و نه پیشْ جایِ مُقام

به چارْ مَذهَبْ خونَش حَلال و ریختنی
از آن کِه عشق نَریزد به غیرِ خونِ کِرام

بِکُش مرا که چو کُشتی به عشقْ زنده شُدم
خَموش کردم و مُردم، تمام گشت کَلام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.