هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به مفاهیمی مانند عشق، فداکاری، رنجکشی، و حقیقتجویی میپردازد. شاعر از زبان عاشقی سخن میگوید که با وجود رنجها و سختیها، همچنان وفادار و صبور است. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود، فنا در عشق، و گذر از ظواهر دنیوی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۸۳
شدم خاک و نگفتم عاشقم کار این چنین باید
ز جیبم سرمه رویانید اسرار اینچنین باید
لب از خمیازهء تیغ تو زخم ما نبست اخر
به راه صبح رحمت چشم بیدار اینچنین باید
به تاریگر زنی ناخن صدا بیتاب میگردد
هماغوش بساط یکدلی یار انچنین باید
به نخل راستی چون شمع میباید ثمرگشتن
که منصور آنچنان می زیبد و دار اینچنین باید
رک سنگ صنمکن رشتهٔ تار محبت را
برهمن گر توان گردید زنار اینچنین باید
همهگر عجز نالیهاست بویی دارد از جرأت
نفس درسینه خونین عاشق زار اینچنین باید
مژه گاهی کنار و گاه آغوش است چشمش را
اگر الفتپرستی پاس بیمار اینچنین باید
به مردن هم نگردد خواجه از حسرتکشی فارغ
گر از انصاف میپرسی خر و بار اینچنین باید
ز حال زاهد آگه نیستم لیک اینقدر دانم
که در عرض بزرگی ریش و دستار اینچنین باید
برهمنطینتان عالم شاهدپرستی را
نفس سررشتهری کفر است زنار اینچنین باید
تماشا مفتشوق است از فضولاندیشگی بگذر
که رنگ گل چنان یا شوخی خار اینچنین باید
غبار خود به توفان دادم و عرض وفاکردم
نیام عشق را تمهید اظهار اینچنین باید
بایدبه نور آفتاب از سایه نتوان یافت آثاری
هوس مفروش بیدل محو دیدار اینچنین باید
ز جیبم سرمه رویانید اسرار اینچنین باید
لب از خمیازهء تیغ تو زخم ما نبست اخر
به راه صبح رحمت چشم بیدار اینچنین باید
به تاریگر زنی ناخن صدا بیتاب میگردد
هماغوش بساط یکدلی یار انچنین باید
به نخل راستی چون شمع میباید ثمرگشتن
که منصور آنچنان می زیبد و دار اینچنین باید
رک سنگ صنمکن رشتهٔ تار محبت را
برهمن گر توان گردید زنار اینچنین باید
همهگر عجز نالیهاست بویی دارد از جرأت
نفس درسینه خونین عاشق زار اینچنین باید
مژه گاهی کنار و گاه آغوش است چشمش را
اگر الفتپرستی پاس بیمار اینچنین باید
به مردن هم نگردد خواجه از حسرتکشی فارغ
گر از انصاف میپرسی خر و بار اینچنین باید
ز حال زاهد آگه نیستم لیک اینقدر دانم
که در عرض بزرگی ریش و دستار اینچنین باید
برهمنطینتان عالم شاهدپرستی را
نفس سررشتهری کفر است زنار اینچنین باید
تماشا مفتشوق است از فضولاندیشگی بگذر
که رنگ گل چنان یا شوخی خار اینچنین باید
غبار خود به توفان دادم و عرض وفاکردم
نیام عشق را تمهید اظهار اینچنین باید
بایدبه نور آفتاب از سایه نتوان یافت آثاری
هوس مفروش بیدل محو دیدار اینچنین باید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.