هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق، عشق بی‌پایان خود و نیاز به حضور او می‌سراید. شاعر همچنین از تسلیم و بندگی در برابر معشوق و عشق الهی سخن می‌گوید و از رازهای عشق و هستی پرده برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۴۸

می‌گُریزد از ما و ما قَوامَش داریم
زَنْ زَنانَش آریم، کَشْ کَشانَش آریم

می‌دَوَد آن زیبا بر گُل و سوسَن‌ها
گو بیا ما را بین، ما از آن گُلزاریم

می‌کُند دِلْداری، وان همه طَرّاری
حَقِ آن طُرّهٔ او، که همه طَرّاریم

دامِ دل بُگْشاییم، بوسه زو بِرْباییم
تا نَپِنْدارد که ما تَهی گُفتاریم

هوشِ ما چون اَخْتَر، یارِ ما خورشیدی
زین سَبَب هر صُبحی کُشتهٔ آن یاریم

گَر بگوید فردا، از غرور و سودا
نَقْد را نَگُذاریم، پا بَرین اَفْشاریم

بَحْرِ او پُر مَرجان، مَشرَبِ مُحتاجان
تا بُوَد در تَنْ جان، ما بَرین اِقْراریم

هر چه تو فرمایی، عقل و دین اَفْزایی
هین بِفَرما که ما بنده و اِشْکاریم

ای لَبانَت شِکَّر، گیسوانَت عَنْبَر
وِیْ از آن شیرین‌تَر که‌ هَمی‌پِنْداریم

ساربان آهسته، بَهرِ هر دل‌خَسته
کُن مُدارا آخِر، کَنْدَرین قَطّاریم

اَنْدَرین بیشه‌ستان، رَحْم کُن بر مَستان
گَر نی ما چون شیریم، هم نه چون کَفْتاریم

هین خَمُش کان مَهْ‌رو، وان مَهِ نازک­خو
سِر بِپوشَد چون ما کاشِفِ اسراریم

تا هَمو گوید سِرّ، خالِقِ هر مُخْبِر
ما هنوز از خامی، سَخت ناهَمواریم
وزن: فاعلن مفعولن فاعلن مفعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.