هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از وحدت وجود و ارتباط خود با حق تعالی سخن میگوید. او خود را به چرخ و ملک تشبیه میکند و بیان میکند که حرکات و رقصهایش همه در راه حق است. شاعر از تسلیم در برابر قضای الهی و رضایت به آن سخن میگوید و خود را بیحد و مرز میداند. در نهایت، او از ورود به باغی معنوی و حفظ خطهای چک (احتمالاً اشاره به خطوط سرنوشت یا تقدیر) صحبت میکند.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند وحدت وجود، قضای الهی و رضایت به آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۴۹
گَهْ چَرخ زنانْ هَمچون فَلَکم
گَهْ بالزَنانْ هَمچون مَلَکم
چَرخَم پِیِ حَق، رَقصَم پِیِ حَق
من زان وِیْاَم، نی مُشْتَرکَم
چون دید مرا، بِخْرید مرا
آن کانِ نَمَک زان بانَمَکَم
شیر است یَقین در بیشهٔ جان
بِدْرید یَقین، اَنْبانِ شَکَم
آن کو به قَضا دادهست رضا
قاضی کُندش روزی مَلِکَم
یَاجوجْ مَنَم، مَاجوجْ مَنَم
حَد نیست مرا، هر چند یَکَم
بَربَند دَهان، در باغ دَرآ
تا کم نکُنی، خَطهایِ چَکَم
گَهْ بالزَنانْ هَمچون مَلَکم
چَرخَم پِیِ حَق، رَقصَم پِیِ حَق
من زان وِیْاَم، نی مُشْتَرکَم
چون دید مرا، بِخْرید مرا
آن کانِ نَمَک زان بانَمَکَم
شیر است یَقین در بیشهٔ جان
بِدْرید یَقین، اَنْبانِ شَکَم
آن کو به قَضا دادهست رضا
قاضی کُندش روزی مَلِکَم
یَاجوجْ مَنَم، مَاجوجْ مَنَم
حَد نیست مرا، هر چند یَکَم
بَربَند دَهان، در باغ دَرآ
تا کم نکُنی، خَطهایِ چَکَم
وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.