هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، به مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی مانند زهد، عشق، فطرت پاک انسان، رهایی از تعلقات دنیوی و حیرت در برابر اسرار وجود می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، از ناتوانی انسان در برابر عظمت هستی و ضرورت تسلیم در برابر حقیقت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم شعر را برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

غزل شمارهٔ ۱۶۵۷

زاهد ز دعوت خلق دارد عجب‌ کر و فر
گر کوشه‌گیری این است رحمت به شور محشر

واعظ به اوج معنی ‌گر راه شرم دارد
باید ز خود برآید بر پایه‌های منبر

جهدی‌ که نور فطرت بی‌نور برنتابد
از قول و فعل شخص است اندیشه‌ها مصور

سرمنزل تسلی سیر قفای زانوست
فرسخ شماره‌ای نیست از موج تا به‌ گوهر

حکم صفای فطرت در سکته هم روان است
آب ‌گهر نسازد استادگی مکدر

هرچند ناتوانم‌، با ناله پرفشانم
بیمار عشق دور است از التفات بستر

مپسند طبع آزاد تهمت‌کش تعلق
من الاخیر منشان بر کشتی قلندر

پست و بلند مژگان‌سد ره نگه چند
اوراق این گلستان بر هم گذار و بگذر

حیرت سرای تحقیق صد چشم بازدارد
چون خانه‌های زنجیر موضوع حلقهٔ در

آینه تا قیامت حیران خاک‌لیسی‌ست
خشکی ‌نمی‌توان برد از چشمهٔ سکندر

نقش بساط فغفور آشفته می‌نوشتند
سر زد زموی چینی‌ آخر خطی به مسطر

صد شکر شکوهٔ‌ کس از عجز ما نبالید
فربه نشدگره هم زین رشته‌های لاغر

چون سایه سعی پستی تشویش لغزش داشت
خاکم به مشق راحت‌ گفت اندکی فروتر

صد رنگ جلوه در پیش اما چه می‌توان‌کرد
افسون وعده دارد گل بر بهار دیگر

بیدل در این هوسگاه تا چند خود نمایی
ساز تغافلی هم آیینه شد مکرر
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.