هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند عشق، رنج، صبر در برابر سختی‌ها، ناامیدی از دنیا و عرفان می‌پردازد. شاعر از تیغ عشق، جوشش دل، و بی‌وفایی دنیا سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند قضا و قدر، سکوت در برابر آفات زمانه، و بی‌اثری تظلم اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات به رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۶۱

هوای تیغ تو افتاد تا مرا در سر
به موج چشمهٔ خورشید می‌زند ساغر

حضور منزل دل ختم جادهٔ نفس است
پی درودن هر ریشه می‌رسد به ثمر

چو لاله غیر سویدا چه جوشد از دل ما
حباب داغ شمارد، محیط خون جگر

به کسب طینت بیمغز باب عرفان نیست
ز باده نشئه محال است قسمت ساغر

سخن چو آب دهد طبعهای بیحس را
به نثر و نظم نگردد، دماغ‌کاغذ، تر

ستم به خامه‌ کند خشکی دوات اینجا
زبان به حرف نگردد چوگوش باشدکر

نجات یافت ز مرگ آنکه با قضا پیوست
به چوب دسته الم نیست از جفای تبر

زنیک و بد مژه بستن هجوم عافیت است
خمار خواب مکش‌گر فکندی این بستر

در این زمانه‌که غیر از سکوت آفت نیست
به تیغ حادثه همواری‌ام نمود سپر

نداشت مایدهٔ عمر بیوفا مزه‌ای
نمک زدندکباب مرا ز خاکستر

درای قافلهٔ رنگ سخت خاموش است
خبر مگیرکه از ماگرفته‌اند خبر

تظلم تو بجایی نمی‌رسد بیدل
در این بساط به امید بخیه جیب مدر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.