هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق به معشوق الهی سخن میگوید. او از جدایی و فراق شکایت میکند و آرزوی وصال و رحمت الهی را دارد. شاعر از تأثیر نام و یاد معشوق بر خود میگوید و بیان میکند که چگونه این عشق او را به وجد و شور میآورد.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشق الهی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۵۱
تشنهٔ خویش کُن، مَدِه آبم
عاشقِ خویش کُن، بِبَر خوابم
تا شب و روز در نماز آیم
ای خیالِ خوشِ تو مِحْرابم
گَر خیالِ تو در فَنا یابَم
در زمانْ سویِ مرگْ بِشْتابم
بر امیدِ خیالِ گوهرِ تو
جاذبِ هر مِسی چو قُلّابم
بر امیدِ مُسبِّبُ الْاَسْباب
رَهزَنِ کاروانِ اَسْبابم
رَحْمتی آر و پادشاهی کُن
کین فِراقِ تو بَر نمیتابم
زان هَمیگردم و هَمینالَم
که بر آبِ حَیاتْ دولابم
زان چو روزَن گُشادهام دل و چَشم
که تویی آفتاب و مَهْتابم
آن زمانی که نامِ تو شِنَوَم
مَست گردند نام و اَلْقابم
آن زمانی که آتشِ تو رَسَد
بجَهَد این دلِ چو سیمابم
بس کُن از گفت، کَزْ غُبارِ سُخَن
خود سُخَن بَخش را نمییابم
عاشقِ خویش کُن، بِبَر خوابم
تا شب و روز در نماز آیم
ای خیالِ خوشِ تو مِحْرابم
گَر خیالِ تو در فَنا یابَم
در زمانْ سویِ مرگْ بِشْتابم
بر امیدِ خیالِ گوهرِ تو
جاذبِ هر مِسی چو قُلّابم
بر امیدِ مُسبِّبُ الْاَسْباب
رَهزَنِ کاروانِ اَسْبابم
رَحْمتی آر و پادشاهی کُن
کین فِراقِ تو بَر نمیتابم
زان هَمیگردم و هَمینالَم
که بر آبِ حَیاتْ دولابم
زان چو روزَن گُشادهام دل و چَشم
که تویی آفتاب و مَهْتابم
آن زمانی که نامِ تو شِنَوَم
مَست گردند نام و اَلْقابم
آن زمانی که آتشِ تو رَسَد
بجَهَد این دلِ چو سیمابم
بس کُن از گفت، کَزْ غُبارِ سُخَن
خود سُخَن بَخش را نمییابم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.