هوش مصنوعی: این متن شعری است که با استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های عمیق، مفاهیمی مانند دوری از حرص و طمع، پرهیز از غرور، اهمیت تقوا و اطاعت از دین، و بی‌ثباتی دنیا را بیان می‌کند. شاعر از خواننده می‌خواهد که از دلبستگی‌های مادی بپرهیزد و به جای آن، به ارزش‌های معنوی توجه کند.
رده سنی: 18+ متن از لحاظ زبانی پیچیده و پر از استعاره‌های عمیق است که درک آن نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، مفاهیم مطرح‌شده مانند تقوا، غرور، و بی‌ثباتی دنیا بیشتر برای مخاطبان بزرگسال قابل درک و تأمل است.

غزل شمارهٔ ۱۶۹۱

به خود آنقدرکروفر مچین‌که ببنددت پی‌کین‌کمر
حذر از بلندی دامنی که ‌گران ‌کند ته چین‌ کمر

ز پیام نشئهٔ عزوشان به دماغ سفله فسون مخوان
که مباد چون خط‌ کهکشان فکند به چرخ برین ‌کمر

بگذارکوشش حرص دون ته قبر زنده فرو رود
توبه سنگ نقب هوس مزن پی نام نقش نگین‌کمر

ز قبول خدمت ناکسان خجل است فطرت محرمان
نبری به حکم جنون‌ گمان‌ که‌ کند طواف سرین‌ کمر

همه بسته‌اند میان دل به هوای سیم و خیال زر
تو ببند سبحه صفت همان به ره اطاعت دین‌کمر

به حضور معبد ما و من نرسید هیچکس از عدم
که نبست سجدهٔ هستی‌اش به میان ز خط جبین‌ کمر

که دوید درپی جستجوکه نبرد ره به وصال او
چه‌ گمان ره طلب تو زد که نبسته‌ای به یقین‌ کمر

چو سحر فسرده نفس نه‌ای‌، ز گذشتن این همه پس نه‌ای
تو گران رکاب هوس نه‌ای‌، مگشا به خانهٔ زین‌ کمر

به مآل شوکت سرکشان بگشود چشم تو نیستان
که به خاک تیره در این چمن چقدر نهفته زمین کمر

ز غرور شمع وتعینش همه وقت می‌رسد این نوا
که علم به سرکش و ناز کن به همین‌ کلاه و همین‌ کمر

ز حباب و موج و مثالشان سبقی به بیدل ما رسان
که مدوزکینهٔ خودسری به امید طاقت این کمر
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.