هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند زندگی، مرگ، عشق، نیستی، خودشناسی و رهایی از تعلقات مادی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند آینه، سراب، سیل، و شراب، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان میکند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات نمادین مانند شراب و نیستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۰۱
این بحر را یک آینه دشت سراب گیر
گر تشنهای چو آبله از خویش آب گیر
بنیاد چشم در گذر سیل نیستیست
خواهی عمارتش کن و خواهی خراب گیر
گر زندگی همین نظری بازکردنست
رو بر در عدم زن و چشمی به خواب گیر
این استقامتی که تو بر خویش چیدهای
چون اشک بر سر مژه پا در رکاب گیر
گلچینی خیال به امید واگذار
چون یأس از گداز دو عالم گلاب گیر
ممنون چرخ سفله شدن سخت خجلت است
تا از اثر تهیست دعا مستجابگیر
کیفیتی به نشئهٔ عرفان نمیرسد
چشمی به خویش واکن و جام شراب گیر
در خاک هم ز معنی خود بیخبر مباش
از هر نشان پا نقط انتخاب گیر
سیلاب خوش عمارت ویرانه میکند
ای چشم تر تو هم گل ما را در آب گیر
جز چاک دل، نشیمن عنقای عشق نیست
چون صبح سازکن قفس و آفتابگیر
عالم تمام، خانهٔ زین اعتبار کن
یعنی قدم به هرچهگذاری رکابگیر
خاموشیت نظر به یقین بازکردنست
آیینهای به ضبط نفس چون حبابگیر
قاصد، سوادنامهٔ عشاق نیستیست
بردار مشت خاک ز راه و جوابگیر
بی دردی از خیانت اعمال رنگ کیست
از هر نفسکه ناله ندارد حسابگیر
از نسیه فیض نقد نبردهست هیچکس
بیدل تو می خور و دل زاهد کباب گیر
گر تشنهای چو آبله از خویش آب گیر
بنیاد چشم در گذر سیل نیستیست
خواهی عمارتش کن و خواهی خراب گیر
گر زندگی همین نظری بازکردنست
رو بر در عدم زن و چشمی به خواب گیر
این استقامتی که تو بر خویش چیدهای
چون اشک بر سر مژه پا در رکاب گیر
گلچینی خیال به امید واگذار
چون یأس از گداز دو عالم گلاب گیر
ممنون چرخ سفله شدن سخت خجلت است
تا از اثر تهیست دعا مستجابگیر
کیفیتی به نشئهٔ عرفان نمیرسد
چشمی به خویش واکن و جام شراب گیر
در خاک هم ز معنی خود بیخبر مباش
از هر نشان پا نقط انتخاب گیر
سیلاب خوش عمارت ویرانه میکند
ای چشم تر تو هم گل ما را در آب گیر
جز چاک دل، نشیمن عنقای عشق نیست
چون صبح سازکن قفس و آفتابگیر
عالم تمام، خانهٔ زین اعتبار کن
یعنی قدم به هرچهگذاری رکابگیر
خاموشیت نظر به یقین بازکردنست
آیینهای به ضبط نفس چون حبابگیر
قاصد، سوادنامهٔ عشاق نیستیست
بردار مشت خاک ز راه و جوابگیر
بی دردی از خیانت اعمال رنگ کیست
از هر نفسکه ناله ندارد حسابگیر
از نسیه فیض نقد نبردهست هیچکس
بیدل تو می خور و دل زاهد کباب گیر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.