هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و ارتباط معنوی خود با معشوق (شاه) سخن می‌گوید. او از داشتن چشم‌های تیزبین و نشانه‌هایی بر چهره‌اش که نشان از هم‌نشینی با معشوق دارد، یاد می‌کند. شاعر به گنجی درون خود اشاره می‌کند که از دنیا ارزشمندتر است و از عشق به عنوان نیروی محرک زندگی خود نام می‌برد. او همچنین از ارتباط خود با جبرئیل و عشق به شمس تبریزی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ارتباط با جبرئیل و عشق معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵۵

در طَریقَت دو صد کَمین دارم
لیکْ صد چَشمِ خُرده­بین دارم

این نشان­ها که بر رُخَم پیداست
دان که از شاهِ هم­نشین دارم

آن یکی گنج کَزْ جهان بیش است
در دل و جانِ خود، دَفین دارم

ظُلْمَت شَکّ جایِ من بادا
گَر از آن رو سَرِ یَقین دارم

من نَهانی زِ جِبْرئیلِ اَمین
جِبْرئیلِ دِگَر امین دارم

نَقْشِ چین مَر مرا چه کار آید؟
چون که بر رُخْ زِ عشقْ چین دارم

اسپِ اِقْبال را بِبُرَّم پِی
زان که بر پُشتِ عشقْ زین دارم

پایْ‌دار است جانِ من در عشق
چون که پاهایِ آهنین دارم

از دَمَم بویِ باغ می‌آید
کَزْ درونْ باغ و یاسَمین دارم

از فَرَح پایم از زمین دور است
چون که در لامَکانْ زمین دارم

رو به تبریز، شَرحِ این بِطَلَب
زان که من این زِ شَمسِ دین دارم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.