هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، جدایی، رنج و امید است. شاعر از سوختن و خاکستر شدن میگوید، اما همچنان پرواز و امید را در خود حفظ کرده است. او از غم و اشک مینالد، اما عشق و اشتیاق به وصال را از دست نداده است. شعر پر از تصاویر شعری مانند گل، شبنم، خاکستر و پرواز است که همگی بر احساسات شاعر تأکید دارند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۷۲۶
رنگ طاقت سوخت اما وحشت آغازم هنوز
چشم بر خاکستر بال است پروازم هنوز
بیتو پیش از اشک شبنم زین گلستان رفتهام
می دهد گل از شکست رنگ آوازم هنوز
پیکرم چون اشک در ضبط نفس گردید آب
می شمارد عشق چون آیینه غمازم هنوز
زین چمن عمریست گلچین تماشای توام
دور از آغوش خیالت یک گل اندازم هنوز
زندگی وصل است اما کو سر و برگ تمیز
چول نفس صیدم به فتراک است میتازم هنوز
عشق حیرانم، غبارم را کجا خواهد شکست
یک قلم پروازم و در چنگل بازم هنوز
مژدهای از وصل دارم خانه خالی میکنم
ای نفس ضبطی که من آیینه پردازم هنوز
رفتهام عمریست زین محفل، نوای فرصتم
سادهلوحان رشته میبندند بر سازم هنوز
مردهام اما همان رقص غبارم تازه است
خاک راه کیستم یا رب که مینازم هنوز
یک قفس قمریست از شور جنون خاکسترم
چون نگه در سرمه هم میبالد آوازم هنوز
سوختن از شعلهٔ من خامی حسرت نبرد
دیدهام انجامکار و داغ آغازم هنوز
کی برم چون صبح کام از عشرت جان باختن
منکه چونگل از ضعیفی رنگ میبازم هنوز
مشت خاکم تا کجا چرخم به پستی افکند
نقش پا گر افسرم سازد سرافرازم هنوز
شبنم رمطینتم بیدلگر افسردم چه باک
میرسد بر یک جهان بیطاقتی نازم هنوز
چشم بر خاکستر بال است پروازم هنوز
بیتو پیش از اشک شبنم زین گلستان رفتهام
می دهد گل از شکست رنگ آوازم هنوز
پیکرم چون اشک در ضبط نفس گردید آب
می شمارد عشق چون آیینه غمازم هنوز
زین چمن عمریست گلچین تماشای توام
دور از آغوش خیالت یک گل اندازم هنوز
زندگی وصل است اما کو سر و برگ تمیز
چول نفس صیدم به فتراک است میتازم هنوز
عشق حیرانم، غبارم را کجا خواهد شکست
یک قلم پروازم و در چنگل بازم هنوز
مژدهای از وصل دارم خانه خالی میکنم
ای نفس ضبطی که من آیینه پردازم هنوز
رفتهام عمریست زین محفل، نوای فرصتم
سادهلوحان رشته میبندند بر سازم هنوز
مردهام اما همان رقص غبارم تازه است
خاک راه کیستم یا رب که مینازم هنوز
یک قفس قمریست از شور جنون خاکسترم
چون نگه در سرمه هم میبالد آوازم هنوز
سوختن از شعلهٔ من خامی حسرت نبرد
دیدهام انجامکار و داغ آغازم هنوز
کی برم چون صبح کام از عشرت جان باختن
منکه چونگل از ضعیفی رنگ میبازم هنوز
مشت خاکم تا کجا چرخم به پستی افکند
نقش پا گر افسرم سازد سرافرازم هنوز
شبنم رمطینتم بیدلگر افسردم چه باک
میرسد بر یک جهان بیطاقتی نازم هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.