هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند ندامت، عشق، رنج، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند خموشی، ندامت، و تلاش برای رهایی از هوس‌ها سخن می‌گوید و به زیبایی از استعاره‌هایی مانند شمع، نخل ماتم، و تیغ استغنای قاتل استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به بی�‌قراری انسان و جستجوی آرامش در میان اضطراب‌های زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به کار رفته (مانند تیغ استغنای قاتل یا اضطراب موج) نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک بهتر دارند.

غزل شمارهٔ ۱۷۳۴

صاحب دل را نزیبد گفت‌وگو با هیچکس
محرم آیینه چون تمثال باید بی‌نفس

جز ندامت پرتوی از شمع هستی گل نکرد
نخل ماتم راست اشک از میوه‌های پیشرس

در بیابانی که مابار خموشی بسته‌ایم
با نگاه چشم حیران می‌دمد شور جرس

الفت اسباب دل را جوهرآیینه شد
آب می‌گردد نهان آخر ز جوش و خار و خس

ای ندامت آب گردان خاک بنیاد مرا
تا در این صورت توانم دست شستن از هوس

تیغ استغنای قاتل رنگی از من برنداشت
دست خون بسملم در دامن چاک است و بس

نیست‌گر پرواز سیر بیخودی هم عالمی‌ست
از شکست رنگ پیداکرده‌ام چاک قفس

خاکساری می‌رسد آخر به داد سرکشی
اضطراب موج راساحل بود فریادرس

چون‌ حیا غالب‌ شود غیر از خموشی‌ چاره نیست
هرکه باشد چون گهر در آب می‌دزدد نفس

لذت درد محبت هم تماشاکردنی‌ست
دل به‌ذوقی می‌خورد خونم‌که نتوان‌گفت بس

کاروان عمر بیدل مقصدش معلوم نیست
می‌چکد اشک و قیامت می‌کند شور جرس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.