هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که تمام وجودش در گرو معشوق است و بدون او نمیتواند زندگی کند. شاعر از قدرت و تأثیر معشوق بر خود میگوید و اینکه معشوق او را از دنیا جدا کرده و به او هویت بخشیده است. همچنین، شاعر از وفاداری خود به معشوق و دوری از نفاق و تزویر سخن میگوید و در نهایت از درد دوری و تأخیر در وصال شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۵۷
هِمَّتَم شُد بُلند و تَدبیرم
جُز به پیشِ تو من نمیمیرم
تو دَهانم گرفتهیی که خَموش
تو دَهانگیر و من جَهانگیرم
زان زِ عالَم رُبودهام حَلْقه
که به دستِ تو است زَنجیرم
پیرْ ما را زِ سَر جوان کردهست
لاجَرَم هم جوان و هم پیرم
چون گُشادِ من از کَمانِ تو است
راست رو، خَصْم دوزْ چون تیرم
با گُشادَت چه جایِ تیر و کَمان
هر دو را بِشْکَنم، بِنَپْذیرم
دیدنِ غیرِ تو نِفاق بُوَد
من نه مَردِ نِفاق و تَزویرم
با من آمیختی چو شِکَّر و شیر
چون شِکَر دَرگُداز از آن شیرم
طاقَتَم طاق شُد زِ جُفتیِ خویش
درمَیَفکَن دِگَر به تَاخیرم
دَردِ تَاخیر چون بَرآرَد دود
بَررَوَد تا اَثیرْ تَاثیرم
جُز به پیشِ تو من نمیمیرم
تو دَهانم گرفتهیی که خَموش
تو دَهانگیر و من جَهانگیرم
زان زِ عالَم رُبودهام حَلْقه
که به دستِ تو است زَنجیرم
پیرْ ما را زِ سَر جوان کردهست
لاجَرَم هم جوان و هم پیرم
چون گُشادِ من از کَمانِ تو است
راست رو، خَصْم دوزْ چون تیرم
با گُشادَت چه جایِ تیر و کَمان
هر دو را بِشْکَنم، بِنَپْذیرم
دیدنِ غیرِ تو نِفاق بُوَد
من نه مَردِ نِفاق و تَزویرم
با من آمیختی چو شِکَّر و شیر
چون شِکَر دَرگُداز از آن شیرم
طاقَتَم طاق شُد زِ جُفتیِ خویش
درمَیَفکَن دِگَر به تَاخیرم
دَردِ تَاخیر چون بَرآرَد دود
بَررَوَد تا اَثیرْ تَاثیرم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.