هوش مصنوعی: این شعر به نقد نفس و تأثیرات منفی آن بر زندگی انسان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که نفس همواره باعث ستم، ناکامی، و بدنامی شده و هیچ چیز را به آرامش نمی‌رساند. همچنین، اشاره می‌کند که نفس انسان را از حقیقت زندگی دور نگه می‌دارد و فرصت‌های ارزشمند را از بین می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نقد نفس و مرگ ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۴۷

جز ستم بر دل ناکام نکرده‌ست نفس
خون شد آیینه و آرام نکرده‌ست نفس

یک ‌نگین‌وار در این ‌کوه چه سنگ و چه عقیق
نتوان یافت که بدنام نکرده‌ست نفس

زندگی سیر بهارست چه پست و چه بلند
این هوا وقف لب بام نکرده‌ست نفس

زین قدر هستی مینا شکن وهم حباب
باده‌ای نیست که در جام نکرده‌ست نفس

فرصت چیدن و واچیدن خلق اینهمه نیست
کار ما بی‌خبران خام نکرده‌ست نفس

تابع ضبط عنان نیست جنون‌تازی شوق
تا می از شیشه‌ گران وام نکرده‌ست نفس

رفت آیینه و هنگامهٔ زنگار بجاست
صبح ما را چقدر شام نکرده‌ست نفس

غیر فرصت‌ که در این بزم نوای عنقاست
مژده‌ای نیست‌ که پیغام نکرده‌ست نفس

که شود غیر عدم ضامن جمعیت ما
خویش را نیز به خود رام نکرده‌ست نفس

معنی اینجا همه لفظ است‌، مضامین همه خط
آن چه عنقاست‌ که در دام نکرده‌ست نفس

هر دو عالم به غبار در دل یافته‌اند
بیدل اینجا عبث ابرام نکرده‌ست نفس
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.