هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره زندگی، عشق، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از تلاش‌های بی‌ثمر، آرزوهای بربادرفته، و سردرگمی در زندگی سخن می‌گوید. او از نفس به عنوان نمادی از وجود و حقیقت استفاده می‌کند و به انتقاد از دنیای وهم‌آلود و بی‌ثباتی‌های آن می‌پردازد. در نهایت، شعر به نوعی تسلیم‌شدن در برابر سرنوشت و پذیرش رنج‌های زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با نگاه انتقادی به زندگی و هستی، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و سردرگمی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵۰

تب و تاب بیهُده تا کجا به ‌گشاد بال و پر از نفس
سر رشته وقف‌ گره‌ کنم دلی آورم به بر از نفس

به هزار کوچه شتافتم‌، چه ترانه‌ها که نیافتم
رگی از اثر نشکافتم ‌که رسد به نیشتر از نفس

غم زندگی به‌ کجا برم‌،‌ ستم هوس به ‌که بشمرم
چو حباب هرزه نشسته‌ام به فشار چشم تر از نفس

سر و کار فطرت منفعل‌، به خیال می‌کندم خجل
که چرا عیار گداز دل نگرفت شیشه‌گر از نفس

ز جنون فرصت پرفشان نزدودم آینهٔ وفا
چو شرار داغم از آتشی‌ که نگشت صرفه‌بر از نفس

تک و تاز عرصهٔ بی‌نشان‌، به خیال می‌بردم‌ کشان
به هوا اگر ندهد عنان به ‌کجا رسد سحر از نفس

به غبار عالم وهم و ظن‌، نرسیده‌ای‌ که‌ کنی وطن
عبث انتظار عدم مده به شتاب پیشتر از نفس

به دو دم تعلق آب و گل‌، مشو از حضور عدم خجل
که نشاط خانهٔ آینه‌، نبرد غم سفر از نفس

ز ترانهٔ نی نوحه‌گر به‌ خروش هرزه‌ گمان مبر
همه را به عالم بی‌اثر، اثری‌ست در نظر از نفس

کلف تصور زندگی‌، مفکن به ‌گردن آگهی
چقدر سیه شود آینه‌ که به ما دهد خبر از نفس

مگشا چو بیدل بیخبر، در هر ترانهٔ بی‌اثر
بفشار لب به هم آنقدر که هوا رود به در از نفس
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.