هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند نفس، عجز، زمانه، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند غنچه، حباب، و شمع، به ناپایداری زندگی و اهمیت کنترل نفس اشاره می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند خموشی، تأمل، و رهایی از تعلقات دنیوی در این شعر مورد توجه قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری دارد. نوجوانان و بزرگسالان با پیشینه‌ی ادبی و فلسفی بهتر می‌توانند با این متن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۱۷۴۹

گره چو غنچه نباید زدن به تار نفس
فکندنی است ز سر چون حباب بار نفس

زمانه صد سحر از هر کنار می‌خندد
به ضبط کار تو و وضع استوار نفس

خوش آن زمان ‌که شوی در غبار کسوت عجز
چو شعله بر رگ گردن بلند بار نفس

اشاره‌ایست به اهل یقین ز چشم حباب
که دیده وانشود تا بود غبار نفس

به سوی خویش‌ کشد صید را خموشی دام
سخن ز فیض تامل شود شکار نفس

ز موج بحر مجویید جهد خودداری
چه ممکن است درآمد شد اختیار نفس

متن چو صبح در انکار هستی ای موهوم
گرفته است جهان را هوا سوار نفس

در این محیط‌ که هر قطره صد جنون تپش است
شناخت موج‌ گهر قیمت وقار نفس

شب فراق توام زندگی چه امکان است
مگر چو شمع ‌کند سعی اشک‌،‌ کار نفس

به چاک پیرهن عمر بخیه ممکن نیست
متاب رشتهٔ وهم امل به تار نفس

فلک به ساغر خمیازه سرخوشم دارد
چو صبح می‌کشم از زندگی خمار نفس

تأملی نکشیده‌ست دامنت ورنه
برون هر دو جهانی به یک فشار نفس

فروغ دل طلبی خامشی ‌گزین بیدل
که شمع صرفه ندارد به رهگذار نفس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.