هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر ناامیدی، درد و رنج‌های روحی شاعر است. او از دل‌های سنگین، ندامت، و محدودیت‌های زندگی می‌نالد و به دنبال رهایی از این بار سنگین است. شاعر از عشق، امیدهای بربادرفته و حقیقت وجودی انسان سخن می‌گوید و در نهایت، با وجود ناامیدی، به طلب و جست‌وجو ادامه می‌دهد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، همراه با مضامین پیچیده‌ای مانند ناامیدی، جست‌وجوی حقیقت و بازتاب‌های روحی، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این متن برای کسانی مناسب است که از بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی بیشتری برخوردارند.

غزل شمارهٔ ۱۷۵۴

چند نشینی به‌ کلفت دل مأیوس
همچو دویدن به طبع آبله محبوس

ای نفس از دل برآر رخت توهم
خانهٔ آیینه نیست عالم ناموس

ریخت ندامت به دامنم دل پر خون
آبله‌ای بود حاصل کف افسوس

سرکشی از طینتم‌ گمان نتوان برد
نقش قدم‌ کس ندید جز به زمین‌بوس

دامن شب تا به‌ کی بود کفن صبح
به‌ که برآیی ز گرد کلفت ناموس

ناله در اشک زد ز عجز رسایی
آب شد این شعله از ترقی معکوس

صد چمن امید لیک داغ فسردن
نامهٔ رنگم‌ که بست بر پر طاووس‌؟

آتش دیر از هوای عشق بلند است
گبر نفس غرهٔ دمیدن ناقوس

چیست مجاز انفعال رمز حقیقت
جلوه عرق ‌کرد گشت آینه محبوس

بیدل‌، اگر دست ما ز جام تهی شد
پای طلب‌ کی شود ز آبله مأیوس
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.