هوش مصنوعی: این شعر از بیدل، شاعر فارسی‌زبان، سرشار از تصاویر شاعرانه و مضامین عرفانی و فلسفی است. شاعر از مفاهیمی مانند حسرت، عشق، هستی، و ناپایداری زندگی سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند طاووس، شمع، فانوس، و گل، احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵۵

گر شود از خواب من خیال تو محبوس
حسرت بالین من برد پر طاووس

ساز حجابی نداشت محفل هستی
سوخت دل شمع ما به حسرت فانوس

دل نفسی بیش نیست مرکز الفت
چند نشیند نفس در آینه محبوس

دامن بیحاصلی غبار ندارد
رنگ حنا تهمتیست بر کف افسوس

تا نکشد فطرت انفعال تریها
شبنم ما را هواست پردهٔ ناموس

سر ز گریبان مکش ‌که ریخته گردون
شمع در این انجمن ز دیدهٔ جاسوس

منکر قدرت مشو که جغد ندارد
جز به سر گنج پا ز طینت منحوس

گل به ‌کف و در غم بهار فسردن
مزد تخیل پر است جلوهٔ محسوس

گوشت اگر نیست نغمه‌سنج مخالف
صوت موذن بس‌ است نالهٔ ناقوس

ریشه دوانده‌ست در بهار جنونم
پیچش هر گردباد تا پر طاووس

بیدل از این مزرع آنچه در نظر آمد
دانه امل بود و آسیا کف افسوس
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.