۳۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۶۱

ما همه از اَلَست هم‌دَستیم
عاقِبَت، شُکر، بازپیوستیم

ما همه هم‌دلیم و هم‌راهیم
جُمله از یک شَرابْ سَرمَستیم

ما زِ کَوْنَینْ عشق بُگْزیدیم
جُز که آن عشقْ هیچ نَپْرستیم

چند تَلْخی کَشید جانْ زِ فِراق
عاقِبَت از فِراقْ وارَسْتیم

آفتابی دَرآمَد از روزَن
کرد ما را بُلند، اگر پَستیم

آفتابا مَکَش زِ ما دامَن
نی که بر دامَنِ تو بِنْشَستیم؟

از شُعاعِ تو است اگر لَعْلیم
از تو هستیم ما، اگر هستیم

پیشِ تو ذَرّه وار رَقْصانیم
از هوایِ تو بَندْ بِشْکَستیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.