هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، صبر، عقل و حس، و رنج‌های بشری می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «عالم از چشم ترم شد می‌فروش» و «همچو شمع از سر بریدن زنده‌ایم»، به بیان مفاهیم عمیق زندگی و عرفان می‌پردازد. او از ناپایداری دنیا، تلاش‌های بی‌ثمر، و تضاد بین عشق و صبر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی این شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مضامین مانند رنج و ناپایداری زندگی نیاز به درک بالاتری از تجربیات انسانی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۱۹

عالم از چشم ترم شد میفروش
زین قدح خمخانه‌ها آمد به جوش

آسمان عمری‌ست مینای مرا
می‌زند بر سنگ و می‌گوید: خموش

بس که گرم آهنگ‌ساز وحشتم
نقش پایم چون جرس دارد خروش

طینت دانا و بیباکی خطاست
چشمهٔ آیینه را محو است جوش

جمع نتوان‌ کرد با هم عشق و صبر
راست ناید میکشی با ضبط هوش

عشق زنگ غفلت از ما می‌برد
سایه را خورشید باشد عیب پوش

عقل و حس با هم دوات خامه‌ اند
از زبان است آنچه می‌آید به‌گوش

زین محیط از هرزه‌تازیها چو موج
می‌برد خلقی شکست خود به دوش

همچو شمع از سر بریدن زنده‌ایم
بیش از این فرقی ندارد نیش و نوش

گر نباشد شعله خاکستر بس است
جستجوها خاک شد در صبر کوش

در سخن‌چینی حلاوت مشکل است
فهم کن از تلخکامی‌های ‌گوش

خاک گشتی بیدل از افسردگی
خون منصوری نیاوردی به جوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.