هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، جنون عاشقانه، حقیقت وجودی انسان، و مفاهیم عمیق فلسفی می‌پردازد. شاعر از زبان استعاره و نمادهای پیچیده برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است. مضامینی مانند ناامیدی، عشق الهی، حقیقت پنهان، و تنهایی در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان سنگین، آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲۵

حیا بی‌پرده نپسندید راز حسن یکتایش
پری تا فال شوخی زد عرق‌کردند مینایش

دلی می‌افشرد هر پر زدن تحریک مژگانت
نمی‌دانم چه صید است این‌که دارد چنگ‌ گیرایش

چراغ عقل در بزم جنون روشن نمی‌گردد
مگر سوزد دماغی در شبستان سویدایش

به جنت طرفی از جمعیت دل نیست زاهد را
چو شمع از خامسوزی سوختن باقیست فردایش

بساط نقش پا گرم است در وحشتگه امکان
ز هر جا شعله‌ای جسته‌ست داغی مانده بر جایش

به نومیدی خمار عشرت این انجمن بشکن
شکستن ختم قلقل می‌کند بر ساز مینایش

دو عالم نیک و بد را شخص تست آیینهٔ تهمت
تو هر اسمی‌ که می‌خواهی برون آر از معمایش

مقیم ‌گوشهٔ دل چون نفس دیوانه‌ای دارم
که‌ گر تنگی‌ کند این خانه افشارد به صحرایش

قناعت کرده‌ام چون عشق از آیینهٔ امکان
به آن مقدار تمثالی‌که نتوان‌کرد پیدایش

ندانم سایه با بخت‌که دارد توامی بیدل
مقیم روز بودن بر نمی‌آرد ز شبهایش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.