هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند عشق، رنج، گذر زمان، مرگ و اندوه می‌پردازد. شاعر از ناپایداری دنیا، فراق عاشقان، و رنج‌های بشری سخن می‌گوید و با تصاویر نمادین مانند گل، خون، و قیامت، احساسات عمیق انسانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی تصاویر شاعرانه مانند خون و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲۶

رنگ گل تعبیر دمید از کف پایش
تا چشم به خون‌که سیه‌کرده حنایش

عمریست‌که عشاق به آنسوی قیامت
رفتند به برگشتن مژگان رسایش

چون صبح به سیر چمن دهر ندیدیم
جز در نفس سوخته تغییر هوایش

سامان تماشاکدهٔ عبرت امکان
سازیست‌که در سودن دست است صدایش

از ما و من آوارهٔ صد دشت خیالیم
این قافله را برد ز ره بانگ درایش

خالی نشد این انجمن ازکلفت احباب
هرکس زمیان رفت غمی ماند به جایش

از پردهٔ این‌خاک‌همین‌نوحه‌بلند است
کای وای فسردیم و نگشتیم فدایش

ما را چه خیال است بر این مائده سیری
چشمی نگشودیم به کشکول گدایش

تا حشر چو افلاک محالست برآییم
با قد خم از معذرت زلف دوتایش

با هیچکسان قاصد پیغام چه حرفست
از ما به سوی او برسانید دعایش

جز سجده ندیدیم سرو برگ تماشا
چشمی‌ که‌ گشودیم جبین شد ز حیایش

هیهات‌که در انجمن عبرت تحقیق
بر روی‌ کسی باز نشد بند قبایش

راهی اگر از چاک گریبان بگشایید
با دل خبری هست بپرسید سرایش

یک لحظه حباب آیینهٔ ناز محیط است
بر بیدل ما رحم نمایید برایش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.