هوش مصنوعی: این شعر به موضوع حرص و طمع انسان‌ها پرداخته و تأثیرات منفی آن را بر زندگی و روابط اجتماعی نشان می‌دهد. شاعر از قناعت به عنوان فضیلتی یاد می‌کند که در مقابل حرص قرار دارد و از بی‌نیازی و آرامشی که قناعت به همراه می‌آورد، تمجید می‌کند. همچنین، او به پیامدهای شرم‌آور حرص و طمع اشاره می‌کند و از خوانندگان می‌خواهد که از این رذایل اخلاقی دوری کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۴۱

پرکوته است دست به هر سو دراز حرص
غیر از گره به رشته نبسته است ساز حرص

عزلت گزیده‌ایم و به صد کوچه می‌تپیم
آه از قناعتی‌ که کشد بی‌نیاز حرص

در رنگ آبرو زرت ازکیسه می‌رود
انجام شمع بین و مپرس از گداز حرص

خاکیم و هرچه‌ گل‌ کند از ما غنیمت است
ای غافلان چه وضع قناعت چه ساز حرص

آثار شرم از نظر خلق برده‌اند
خاکی مگر شود شرهٔ چشم باز حرص

از طبع دون هنوز به پستی نمی‌رسد
گرپا خورد ز نقش قدم سر فراز حرص

دامن نچیده ایمن از آلودگی مباش
کاین مزبله پر است ز بول و براز حرص

آنجاکه عافیت طلبی عزم جست و جوست
گامی به مقصد است قریب احتراز حرص

تا مرگ چون نفس ز تک و تاز چاره نیست
خوش عالمیست عالم بی‌امتیاز حرص

بیدل چو صبح صورت خمیازه بسته است
از خاک ما سپهر نشیب و فراز حرص
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.