هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به بیان حالات روحی و معنوی شاعر می‌پردازد. شاعر خود را مرغی می‌داند که در حال خواندن رازهایی است و گاه گنج و گاه ویران است. او از گردش چرخ و مهمان بودن در این دنیا سخن می‌گوید و خود را در ظاهر گدا ولی در حقیقت سلطان می‌داند. شاعر به آینده امیدوار است و معتقد است که در نهایت به مقام شاهی خواهد رسید. او از شمس تبریز یاد می‌کند و خود را در کنار او بسیار می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶۷

تو چه دانی که ما چه مُرغانیم؟
هر نَفَس زیرِ لب چه می‌خوانیم؟

چون به دست آوَرَد کسی ما را؟
ما گَهی گنج، گاه ویرانیم

چَرخ از بَهرِ ماست در گَردش
زان سَبَب هَمچو چَرخْ گَردانیم

کِی بِمانیم اَنْدَرین خانه؟
چون دَرین خانه جُمله مِهْمانیم

گَر به صورت گدایِ این کوییم
به صِفَت بین که ما چه سُلطانیم

چون که فردا شَهیم در همه مصر
چه غَم امروز اگر به زندانیم

تا دَرین صورتیم از کَسْ ما
هم نَرَنجیم و هم نَرَنجانیم

شَمسِ تبریز چون که شُد مِهْمان
صد هزارانْ هزار چندانیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.