هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، پروانه و آینه، به موضوعاتی مانند عشق، فنا، حیرت و سوزش درونی می‌پردازد. شمع به عنوان نماد عاشق سوخته، رازهای نهان و گرمای عشق را در خود دارد و پروانه نشانه‌ای از شیفتگی و فداکاری است. شعر با نگاهی عمیق به مفاهیم عرفانی و فلسفی، حالات روحی انسان را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۵۷

باز امشب نفس شعله فشان دارد شمع
حیرتم سوخت ندانم چه زبان دارد شمع

صافی آینه ناموس غبار رنگ است
جز سیاهی به دل خود چه نهان دارد شمع

نیست جز بخت سیه زیر نگین داغم
حکم بر مملکت شام روان دارد شمع

صنعت جرأت عبرت نگهان هوش ‌رباست
حلقه چشمی است‌ که بر نوک سنان دارد شمع

یک قدم ره همه شب تا به سحر پیمودن
بی ‌تکلف چقدر ضبط عنان دارد شمع

تا نفس هست ز دل کم نشود گرمی عشق
شعله تابی است ‌که در رشتهٔ جان دارد شمع‌

زندگی ‌گرمی بازار نفس سوزیهاست
از قماش پر پروانه دکان دارد شمع

خامشی صرفهٔ جمعیت آسوده دلی است
ناله در بستن منقار نهان دارد شمع

زنگ آیینهٔ دل آمد و رفت نفس است
از هجوم پر پروانه زبان دارد شمع

عالمی بر نفس سوخته چیده است دکان
اینقدر تار به یک موی میان دارد شمع

چشم عشاق فنا میکدهٔ شوخی اوست
در لگن ناوک دیگر به ‌کمان دارد شمع

بیدل از سوختنم رنگ سراغش دریاب
کیست پروانه ‌که ‌گوید چه نشان دارد شمع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.