هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به موضوعاتی مانند عشق، رنج، سوختن و فداکاری، خاموشی و بیان احساسات می‌پردازد. شمع به عنوان نماد عاشق و سوختن برای دیگران استفاده شده است. همچنین، مفاهیمی مانند نور حقیقت، اضطراب، پروانه (به عنوان نماد عاشق)، و نقش خاموشی در زندگی مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و نمادین موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عاشقانه‌ی پیچیده‌ی متن، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۵۸

هر چه در دل ‌گذرد وقف زبان دارد شمع
سوختن نیست خیالی که نهان دارد شمع

نور تحقیق ز لاف دم هستی‌که رساست
از نفس‌ گر همه جان است زبان دارد شمع

خامشی می‌شود آخر سپر تیغ زبان
داغ چون حلقه زند خط امان دارد شمع

خواب در دیدهٔ عاشق نکشد رخت هوس
سرمهٔ شعله به چشم نگران دارد شمع

رنگ آشفته متاع هوس آرایی ماست
در تماشاگه پرواز دکان دارد شمع

رهبر عالم آسوده دلی خاموشی است
چاره در پای خود از دست زبان دارد شمع

اضطراب و تپش و سوختن و داغ شدن
آنچه دارد پر پروانه همان دارد شمع

نشود شکوه‌ گره در دل روشن ‌گهران
دود در سینه محال است نهان دارد شمع

ضامن رونق این بزم‌ گداز دل ماست
سوختن بهر نشاط دگران دارد شمع

نشود صیقل آیینهٔ این بزم چرا
اثری از نفس سوختگان دارد شمع

زعفران‌زار طرب سیر رخ کاهی ماست
نو بهار دگر از رنگ خزان دارد شمع

سوختن مفت تماشا مژه‌ای بازکنید
کز فسردن به‌کمین خواب‌ گران دارد شمع

بی‌تمیز است حیا حسن چو سرشار افتد
رنگ خود را پر پروانه‌ گمان دارد شمع

رفتن از دیدهٔ خود طرز خرامی دگر است
بیدل اینجا صفت سرو روان دارد شمع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.