هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند عشق، جنون، درد فراق، وصف طبیعت و تأملات فلسفی دربارهٔ زندگی و نیستی سخن می‌گوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که انسان را به جنون می‌کشاند و از درد فراق و نبود معشوق می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند وهم، خیال، و گذر زمان دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۶۹

نازد به عشق غازهٔ حسن جنون دماغ
پروانه است جوهر آیینهٔ چراغ

ما را ز لعل یار پیامی نشد نصیب
تا کی رسد به بوس وکله، کج‌ کند ایاغ

مجبور هستی‌ایم ز جرأت‌ گزیر نیست
از پر زدن به نشئه نگیرد کسی ‌کلاغ

چون نالهٔ سپند به هر جاگذشته‌ایم
نقش قدم ز گرمی رفتار گشته داغ

در عشق کوش‌ کز غم اسباب وارهی
درد دلی مگر دهد از درد سر فراغ

از سرکشان جاه توقع مدار چشم
افشانده‌ گیر دست ثمر زین چنار باغ

با دوستان ‌گرت نبود مقصد انفعال
الفت بس است شرم کن از بستن جناغ

عنقا به وهم مصدر آثار زندگی‌ست
ای‌کاش نیستی دهد از هستی‌ام سراغ

دل تیره شد ز مشق خیالات خوب و زشت
آیینه را هجوم صور کرد بی‌دماغ

بید‌ل نوید قاصد بد لهجه ماتم است
مکتوب نوبهار نبندی به بال زاغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.