هوش مصنوعی:
این شعر با استفاده از استعارهها و تصاویر عمیق، به موضوعاتی مانند شهادت، عشق، ایثار و مبارزه میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند تیغ، خون، شهادتگاه و محراب برای بیان احساسات عمیق و فداکاری استفاده کرده است. همچنین، تضاد بین نور و تاریکی، زندگی و مرگ، و عشق و رنج بهصورت نمادین در شعر نمایان است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، حماسی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی تصاویر و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۷۷
ما شهیدان را وضویی دادهاند از آب تیغ
سجده آموز سر ما نیست جز محراب تیغ
چهره با خورشیدگشتن طاقت خفاش نیست
خیره میگردد نگاه بیجگر از آب تیغ
هر سریکز فکر ابروی کجت گردید خم
از گریبان غوطه زد در حلقهٔ گرداب تیغ
دل ز مژگانهای شوخت هم بساط نشتر است
چشم حیران در خیال ابرویت همخواب تیغ
نیست ممکن پیش ابروی تو سر برداشتن
بیخودیهای دگر دارد شراب ناب تیغ
از زدودن بیطراوت نیست زنگار خطت
شسته میبالد بهار سبزهات از آب تیغ
خون ما در پرده بالی میزند اما چه سود؟
شوخی این نغمه موقوفست بر مضراب تیغ
انتظاری در مزاج هر مراقب طینتی است
گل کند شاید ز خونم مطلب نایاب تیغ
بیتکلف مگذر از فیض شهادتگاه عشق
صبح دیگر میزند جوش از دم سیراب تیغ
جوهر مردی نداری بحث با مردان خطاست
سینهداران سطر زخمی خواندهاند از باب تیغ
نیستم افسرده رنگ عرصهگاه امتحان
خون گرمم میفروزد شمع در محراب تیغ
بی هنر مشکل که باشد تازهروییهای مرد
کرده جوهر شبنمی با سبزهٔ شاداب تیغ
مایهٔگردنکشی غارت کمین آفت است
همچو شمع اینجا سر بیسجده باشد باب تیغ
بیدم تسلیم مگذر پیش ابرویکجش
سر به گستاخی مکش گر دیدهای آداب تیغ
بیدل از مژگان خوابآلود او ایمن مباش
میگشاید فتنهها چشم ازکمین خواب تیغ
سجده آموز سر ما نیست جز محراب تیغ
چهره با خورشیدگشتن طاقت خفاش نیست
خیره میگردد نگاه بیجگر از آب تیغ
هر سریکز فکر ابروی کجت گردید خم
از گریبان غوطه زد در حلقهٔ گرداب تیغ
دل ز مژگانهای شوخت هم بساط نشتر است
چشم حیران در خیال ابرویت همخواب تیغ
نیست ممکن پیش ابروی تو سر برداشتن
بیخودیهای دگر دارد شراب ناب تیغ
از زدودن بیطراوت نیست زنگار خطت
شسته میبالد بهار سبزهات از آب تیغ
خون ما در پرده بالی میزند اما چه سود؟
شوخی این نغمه موقوفست بر مضراب تیغ
انتظاری در مزاج هر مراقب طینتی است
گل کند شاید ز خونم مطلب نایاب تیغ
بیتکلف مگذر از فیض شهادتگاه عشق
صبح دیگر میزند جوش از دم سیراب تیغ
جوهر مردی نداری بحث با مردان خطاست
سینهداران سطر زخمی خواندهاند از باب تیغ
نیستم افسرده رنگ عرصهگاه امتحان
خون گرمم میفروزد شمع در محراب تیغ
بی هنر مشکل که باشد تازهروییهای مرد
کرده جوهر شبنمی با سبزهٔ شاداب تیغ
مایهٔگردنکشی غارت کمین آفت است
همچو شمع اینجا سر بیسجده باشد باب تیغ
بیدم تسلیم مگذر پیش ابرویکجش
سر به گستاخی مکش گر دیدهای آداب تیغ
بیدل از مژگان خوابآلود او ایمن مباش
میگشاید فتنهها چشم ازکمین خواب تیغ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.