هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه خود سخن میگوید و بیان میکند که دلش در طلب معشوق به هر سو میرود. او از عشق و هجران مینالد و از دلتنگی و رنجی که میکشد سخن میگوید. شاعر همچنین از ارتباط عمیق بین دل خود و معشوق صحبت میکند و از او طلب رحمت و شفقت میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۷۱
شُد زِ غَمَت خانهٔ سودا دِلَم
در طَلَبَت رفت به هر جا دِلَم
در طَلَبِ زُهرهرُخِ ماهرو
مینِگَرد جانِبِ بالا دِلَم
فَرشِ غَمَش گشتم و آخِر زِ بَخت
رَفت بَرین سَقفِ مُصَفّا دِلَم
آه، که امروز دِلَم را چه شُد؟
دوش چه گفتهست کسی با دِلَم؟
از طَلَبِ گوهرِ گویایِ عشق
موج زَنَد موجْ چو دریا دِلَم
روز شُد و چادرِ شب میدَرَد
در پِیِ آن عیش و تماشا دِلَم
از دلِ تو در دلِ من نُکتههاست
اَه چه رَه است از دلِ تو تا دِلَم
گَر نکُنی بر دلِ من رَحْمَتی
وایِ دِلَم، وایِ دِلَم، وا دِلَم
ای تبریز از هَوَسِ شَمسِ دین
چند رَوَد سویِ ثریّا دِلَم؟
در طَلَبَت رفت به هر جا دِلَم
در طَلَبِ زُهرهرُخِ ماهرو
مینِگَرد جانِبِ بالا دِلَم
فَرشِ غَمَش گشتم و آخِر زِ بَخت
رَفت بَرین سَقفِ مُصَفّا دِلَم
آه، که امروز دِلَم را چه شُد؟
دوش چه گفتهست کسی با دِلَم؟
از طَلَبِ گوهرِ گویایِ عشق
موج زَنَد موجْ چو دریا دِلَم
روز شُد و چادرِ شب میدَرَد
در پِیِ آن عیش و تماشا دِلَم
از دلِ تو در دلِ من نُکتههاست
اَه چه رَه است از دلِ تو تا دِلَم
گَر نکُنی بر دلِ من رَحْمَتی
وایِ دِلَم، وایِ دِلَم، وا دِلَم
ای تبریز از هَوَسِ شَمسِ دین
چند رَوَد سویِ ثریّا دِلَم؟
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.