هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و فداکاری سخن می‌گوید. او قول می‌دهد که با خواندن فاتحه و انجام کارهای خارق‌العاده، عزیزش را جوان کند و غم‌هایش را برطرف سازد. شاعر همچنین وعده می‌دهد که راه‌های دشوار را هموار کرده و حتی محالات را ممکن سازد. در نهایت، او ادعا می‌کند که می‌تواند مانند خضر، راهنمای زمانه شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده مانند 'خضر زمان' و 'اصول اصول' نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۷۲

چند گَهی فاتحه خوانَت کُنم
از پَسِ آن شاهِ جهانَت کُنم

پیر شُدی در غَمِ ما، باک نیست
پیر بیا تا که جوانَت کُنم

هیچ غَمِ جان مَخور ارْ جان بِرَفت
بِگْلَرِ لشکرگَهِ جانَت کُنم

آنچه مُحال است تَصوّر دَهَم
وَجهِ مُحالیش بَیانَت کُنم

رَهْ دَهَمَت تا به اصولِ اصول
راه چه باشد که چُنانَت کُنم

گر چه کَلیمی، همه در اعتراض
کَشف کُنم، خِضْرِ زَمانَت کُنم
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.