هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به زیبایی‌های طبیعت و مفاهیم عمیق انسانی مانند قناعت، شرم، حیرت و پشیمانی می‌پردازد. با استفاده از استعاره‌هایی مانند صدف، گهر و بحر، شاعر احساسات و تجربیات انسانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۳

نسبت لعل‌ که داد این همه سامان صدف
شور در بحر فکنده است نمکدان صدف

عرق شرم همان مهر لب اظهار است
بخیه دارد ز گهر چاک گریبان صدف

ترک مطلب‌ کن و از کلفت این بحر برآ
نیست جز بستن لب‌، چیدن دامان صدف

به قناعتکده‌ام ره نبرد صحبت غیر
ضبط آغوش خود است الفت احسان صدف

نتوان مایهٔ اسباب طرب فهمیدن
اشک چندی گرهٔ دیده حیران صدف

بگذر از حاصل این بحر که بی‌عبرت نیست
بعد تحصیل‌ گهر وضع پشیمان صدف

در شکست جسد آرایش تعمیر دلست
نیست بی‌سود گهر تاجر نقصان صدف

اینقدر حاصل آرام درین بحر کراست
ای‌ گهر آب شو از خجلت سامان صدف

کام تقلید ز نعمت نبرد بهرهٔ ذوق
غیر ریزش نبود درخور دندان صدف

اشک شوخ است به ضبط مژه‌ گیرم بیدل
طفل چندی بنشانم به دبستان صدف
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.