هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیقی مانند وحدت وجود، حیرت در برابر هستی، ناپایداری زندگی، و نقش اضداد در جهان می‌پردازد. شاعر از تمثیل‌هایی مانند موج دریا، آیینه، و جام لبریز استفاده می‌کند تا نشان دهد که جهان بازتابی از خوبی‌ها و زشتی‌های ماست و حقیقت در سکوت و حیرت یافت می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است و ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۸۵

تا نمی‌گردد تب و تاب نفس ها برطرف
می‌دود اجزای ما چون موج دریا هر طرف

بسته‌اند از شوخی اضداد نقش کاینات
کرده‌اند اجزای این پیکر به یکدیگر طرف

دل مصفا کرده‌ای باید به حیرت ساختن
بیشتر آیینه می‌گردد به روشنگر طرف

مشرب دیوانگان با می ندارد احتیاج
جام لبریز است بر جا سنگ باشد هر طرف

عالم تحقیق ما آیینه‌دار غیر نیست
چند باید بود با اعراض چون جوهر طرف

هرکجا شور تمنایت دلیل جستجوست
پای خواب ‌آلود می‌گردد به بال و پر طرف

ششجهت آیینهٔ تمثال خوب و زشت ماست
کس نگردیده‌ست اینجا باکس دیگر طرف

تا نمیرد دل به حرف خلق نتوان‌گوش داشت
جز به خاموشی نگردد شمع با صرصر طرف

عافیتها در جهان بی‌تمیزی بود جمع
کرد آدم ‌گشتنت آخر به‌ گاو و خر طرف

گرزمین‌گرآسمان حیران نیرنگ دلست
شوخی این نقطه افتاده‌ست با دفتر طرف

قطره کو،‌گوهرکدام‌، افسون خودبینی بلاست
جمله دریاییم اگر این عقده‌ گردد بر طرف

بیدل از بس ششجهت جوش بهار غفلت است
سبزهٔ خوابیده می‌بالد چو مژگان هر طرف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.