هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، تغافل (بی‌اعتنایی)، رنج‌های درونی، و بی‌ثباتی زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند آیینه، گل، خون، موج و حباب برای بیان احساسات عمیق و متضاد استفاده می‌کند. در نهایت، شعر به عجز انسان در برابر هستی و وابستگی به عشق اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و درک آن نیاز به شناخت ادبیات کلاسیک و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند 'خون در دل' و 'رنج‌های درونی' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۱۵

ای خانهٔ آیینه ز دیدار تو پرگل
خون در دل ما چند کند رنگ تغافل

امروز سواد خط آن لعل‌ که دارد
عینک ز حبابست به چشم قدح مل

بر دامن پاکت اثری نیست ز خونم
شبنم ته دندان نگرفته‌ست لب گل

عمریست‌ که‌ گم‌گشت در این قلزم نیرنگ
از موج و حباب انجمن دور و تسلسل

در عشق جنون‌خیز پرافشانی کاهی‌ست
گر کوه شود پای به دامان تغافل

هرحلقه ازین سلسله صد فتنه جنون است
غافل نروی در خم آن طرّه و کاکل

از طینت امواج تردد نتوان برد
تا هست نفس فکر محالیست توکل

هم نسبتی عجز تظلمکدهٔ ماست
مشکل‌ که خم شیشه برد صرفه ز قلقل

پرواز عروج اثر درد ندارد
بر ناله ببندید برات پر بلبل

همت هوس ترک علایق نپسندد
این جلوه از آنجاست‌ که او زد به تغافل

بیدل همه‌جا آینهٔ صورت عجزیم
نقش قدمی را چه عروج و چه تنزل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.