هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی بیانگر احساسات عمیق و پیچیدهای مانند عشق، حسرت، نومیدی و جنون است. شاعر از عناصر طبیعت مانند توفان، دریا و صحرا برای توصیف حالات درونی خود استفاده میکند. همچنین، مفاهیمی مانند غفلت، رازآلودگی و رسوایی در متن به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۳۲
میآید از دشت جنون گردم بیابان در بغل
توفان وحشت در قدم فوج غزالان در بغل
سودایی داغ ترا از شام نومیدی چه غم
پروانهٔ بزم وفا دارد چراغان در بغل
از وحشت این تنگنا هرکس به رنگی میرود
دریا و مینایی به کف صحرا و دامان در بغل
از چشم خویش ایمن نیام کاین قطرهٔ دریا نسب
دارد به وضع شبنمی صد رنگ توفان در بغل
رسوای آفاقم چو صبح از شوخی داغ جنون
چون آفتاب آیینهای پوشید نتوان در بغل
گرید به حال آگهی کز غفلت نامحرمی
چون چشم اعمی کردهام آیینه پنهان در بغل
خاک من بنیاد سر در حسر ت چاک جگر
وقتست چون گرد سحر خیزد گریبان در بغل
کام دل حسرت گدا حاصل نشد از ما سوا
عمریست میخواهد ترا این خانه ویران در بغل
ای کارگاه وهم و ظن نشکافتی رمز سخن
اینجا ندارد پیرهن جز شخص عریان در بغل
دکان غفلت وا مکن با زندگی سودا مکن
خود را عبث رسوا مکن زین سود نقصان دربغل
بیدل ندارد بزم ما از دستگاه عافیت
چشمیکهگیرد یک دمش چون شمع مژگان در بغل
توفان وحشت در قدم فوج غزالان در بغل
سودایی داغ ترا از شام نومیدی چه غم
پروانهٔ بزم وفا دارد چراغان در بغل
از وحشت این تنگنا هرکس به رنگی میرود
دریا و مینایی به کف صحرا و دامان در بغل
از چشم خویش ایمن نیام کاین قطرهٔ دریا نسب
دارد به وضع شبنمی صد رنگ توفان در بغل
رسوای آفاقم چو صبح از شوخی داغ جنون
چون آفتاب آیینهای پوشید نتوان در بغل
گرید به حال آگهی کز غفلت نامحرمی
چون چشم اعمی کردهام آیینه پنهان در بغل
خاک من بنیاد سر در حسر ت چاک جگر
وقتست چون گرد سحر خیزد گریبان در بغل
کام دل حسرت گدا حاصل نشد از ما سوا
عمریست میخواهد ترا این خانه ویران در بغل
ای کارگاه وهم و ظن نشکافتی رمز سخن
اینجا ندارد پیرهن جز شخص عریان در بغل
دکان غفلت وا مکن با زندگی سودا مکن
خود را عبث رسوا مکن زین سود نقصان دربغل
بیدل ندارد بزم ما از دستگاه عافیت
چشمیکهگیرد یک دمش چون شمع مژگان در بغل
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.