هوش مصنوعی: این شعر به موضوع تغافل (بی‌اعتنایی یا نادیده گرفتن عمدی) می‌پردازد و از زبان شاعر بیان می‌کند که چگونه تغافل می‌تواند به عنوان یک راه‌حل برای مشکلات و آشوب‌های زندگی عمل کند. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، صبر، عبرت و هستی موهوم سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تغافل می‌تواند به عنوان یک سپر در برابر سختی‌ها استفاده شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و اجتماعی نیاز به تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد تا به خوبی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۹۳۶

خواندم خط هر نسخه به ایمای تغافل
آفاق نوشتم به یک انشای تغافل

مشکل‌ که توان برد به افسون تماشا
آسودگی از بادیه پیمای تغافل

هنگامهٔ آشوب جهان‌ گوشهٔ آب است
پیدا کنی از عبرت اگر جای تغافل

درکارگه هستی موهوم ندیدیم
نقشی‌که توان بست به دیبای تغافل

در عشق ننالی‌که اسیران نفروشند
صبری ‌که ز کف رفت به یغمای تغافل

گر بحر نقاب افکند از چهره وصالست
لطفست همان اسم معمای تغافل

فریاد که تمکین غرور تو ندارد
سنگی‌که خورد بر سر مینای تغافل

آن سرمه‌ که درگوشهٔ چشم تو مقیم است
دنباله دوانده‌ست به پهنای تغافل

از ساغر چشمت چقدر سحر فروش است
کیفیت نظّاره سراپای تغافل

خوبان همه تن شوخی انداز نگاهند
بیدل تو نه‌ای محرم ایمای تغافل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.