هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند حیرت، عجز، عبرت، عشق و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از فرصت‌های از دست رفته، حیرت در برابر هستی، و ناتوانی در رسیدن به سود و کمال سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند قناعت، گذر زمان، و بی‌ثباتی زندگی در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۵۳

رفت فرصت ز کف اما من حیرت‌زده هم
آنقدر دست ندارم‌که توان سود بهم

حیرتم ‌گشت قفس ورنه درین عبرتگاه
چون نگاهم همه تن جوهر آیینهٔ رم

شمع عبرتگه دل نالهٔ داغ آلودست
بایدم شاخ‌ گلی‌ کرد درین باغ علم

سر خورشید به فتراک هوا می‌بندد
گردنی‌ کز ادب تیغ تو می‌گردد خم

بیخودی ‌گر ببرد خامه‌ام از چنگ شعور
وصف چشمت به خط جام توان‌ کرد رقم

صافی دل مده از دست به اظهار کمال
نسخهٔ آینه مپسند ز جوهر بر هم

چشمهٔ فیض قناعت غم خشکی نکشد
آب یاقوت به صد سال نمی‌گردد کم

آبرویی‌ که بود عاریتی روسیهی است
جمله زنگ‌ست اگر آینه بردارد نم

غنچهٔ وا شده آغوش وداع رنگ‌ست
به فسون دل خرم نتوان شد خرم

حرف ناصح ز خیال تو نشد مانع ما
آرزو نیست چراغی‌ که توان ‌کشت به‌ دم

عجز رفتار همان مرکز جمعیت ماست
قدم از آبله آن به‌ که ندزدد شبنم

کو مقامی ‌که توان مرکز هستی فهمید
از زمین تا فلک آغوش ‌گشوده‌ست عدم

نامداری هوسی بیش ندارد بیدل
به نگین راست نگردد خم پشت خاتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.