هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به بیان رازهای درونی و ناگفته‌های دل می‌پردازد. شاعر تأکید می‌کند که بسیاری از حقایق و اسرار را به زبان نیاورده و آنها را در سکوت و درون خود حفظ کرده است. او از نور بی‌زوال درون، رموز جهان، و عشق الهی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که برخی مفاهیم را نمی‌توان به سادگی بیان کرد. شعر همچنین به مفاهیمی مانند عرفان، توحید، و ناپایداری دنیوی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و تفکر انتزاعی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶۴

با هیچکس حدیث نگفتن نگفته‌ام
درگوش خویش گفته‌ام و من نگفته‌ام

زان نور بی‌زوال که در پردهٔ دل است
با آفتاب آنهمه روشن نگفته‌ام

این دشت و در به ذوق چه خمیازه می‌کشد
رمز جهان جیب به دامن نگفته‌ام

گلها به خنده هرزه گریبان دریده‌اند
من حرفی از لب تو به ‌گلشن نگفته‌ام

موسی اگر شنیده هم از خود شنیده است
«‌انی انا اللهی‌»‌که به ایمن نگفته‌ام

آن نفخه‌ای کز او دم عیشی‌گشود بال
بوی کنایه داشت مبرهن نگفته‌ام

پوشیده‌دار آنچه به فهمت رسیده است
عریان مشو که جامه دریدن نگفته‌ام

ظرف غرور نخل ندارد نیاز بید
با هرکسی همین خم‌گردن نگفته‌ام

در پردهٔ خیال تعین ترانه‌هاست
شیخ آنچه بشنود به برهمن نگفته‌ام

هر جاست بندگی و خداوندی آشکار
جز شبههٔ خیال معین نگفته‌ام

افشای بی‌نیازی مطلب چه ممکن است
پرگفته‌ام ولی به شنیدن نگفته‌ام

این انجمن هنوز ز آیینه غافل است
حرف زبان شمعم و روشن نگفته ام

افسانهٔ رموز محبت جنون نواست
هر چند بی‌لباس نهفتن نگفته‌ام

این ما و من‌ که شش‌جهت از فتنه‌اش پُر است
بیدل توگفته باشی اگر من نگفته‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.