هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند جستجوی خود، ندامت، عرفان، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از تجربیات درونی خود سخن می‌گوید و به دنبال کشف حقیقت وجودی خویش است. او از بی‌قراری روح، ناامیدی از دنیا، و آرزوی وصال با معشوق ازلی صحبت می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۷۶

برق حسنی در نظر دارم به خود پیچیده‌ام
جوهر آیینه یعنی موی آتش دیده‌ام

نادمیدن زین شبستان پاس ناموس حیاست
چون سحر عمریست خود را با نفس دزدیده‌ام

هر قدر پر می‌زنم پرواز محو بیخودی است
ازکجا یارب عنان رنگ گردانیده‌ام

تا ابد می‌بایدم خط بر شکست دل‌ کشید
در غبار موی چینی چون صدا لغزیده‌ام

جز ندامت چارهٔ درد سر اسباب نیست
صندل انشای ‌کف دست به هم ساییده‌ام

محو گردد کاش از آیینه‌ام نقش کمال
کز صفا تا جوهرم باقیست دامن چیده‌ام

صورت پیدایی و پنهانی سازم یکیست
هرکجایم چون صدا عریانیی پوشیده‌ام

زندگی یارب تماشاخانهٔ دیدار کیست
گل‌فروش صد چمن تعبیر خوابی دیده‌ام

غیررا درخلوت تحقیق معنی بارنیست
جز به ‌گوش ‌گل صدای بوی ‌گل نشنیده‌ام

صد قیامت رفته باشد تا ز خود یابم خبر
قاصدم لیک از جهان ناز برگردیده‌ام

پابه خاکم زن‌ که مژگان غبارم وا شود
گر تو بیدارم نسازی تا ابد خوابیده‌ام

بیدل از بی دست‌وپاییهای من غافل مباش
چون ضعیفی گوشمال گردن بالیده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.