هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به ناتوانی‌ها، تنهایی و نیاز به رحمت الهی است. شاعر خود را گدا و بی‌ارزش می‌داند و از خداوند می‌خواهد که او را فراموش نکند و به او توجه کند. او از ضعف‌های خود، ناامیدی‌ها و احساس بی‌پناهی می‌گوید و از خداوند طلب کمک و بخشش دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد و نیاز به تفسیر و توضیح داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰۲

تو کریم مطلق و من ‌گدا چه‌کنی جز این ‌که نخوانی‌ام
در دیگرم بنماکه من به کجا روم چو برانی‌ام

کسی از محیط عدم ‌کران چه ز قطره واطلبد نشان
ز خودم نبرده‌ای آن چنان‌که دگر به خود نرسانی‌ام

به‌ کجاست آنقدرم بقاکه تاملی‌ کندم وفا
عرق خجالت فرصتم نم انفعال زمانی‌ام

به فسردنم همه تن الم به تردد آبله در قدم
چو غبار داغ نشستنم چو سرشک ننگ روانی‌ام

سحر طلسم هوا قفس همه جاست منفعل هوس
چقدر عرق کُنَدم نفس که به شبنمی بستانی‌ام

ز کدورت من و ما پُرم غم بار دل به که بشمرم
ستم است سنگ ترازویی که نفس کشد ز گرانی‌ام

ز حضور پیری‌ام آنقدر اثر امتحان قبول و رد
که رساند بر در نیستی خم پشت پای جوانی‌ام

نه به نقش بسته مشوّشم‌، نه به حرف ساخته سرخوشم
نفسی به یاد تو می‌کشم چه عبارت و چه معانی‌ام

همه عمر هرزه دویده‌ام خجلم کنون که خمیده‌ام
من اگر به حلقه تنیده‌ام تو برون در ننشانی‌ام

ز طنین پشهٔ بی‌نفس خجلست بید‌ل هیچکس
به کجایم وکه‌ام و چه‌ام‌که تو جز به ناله ندانی‌ام
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.