هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تلاش‌های بی‌ثمر، ناامیدی، و رنج‌های عاطفی خود می‌گوید. او از عشق نافرجام، تلاش‌های بی‌حاصل، و احساس تنهایی سخن می‌راند و با تصاویری مانند ریختن آب آلوده، طوفان ذهنی، و خاکستر غم، حالات درونی خود را بیان می‌کند. در نهایت، او به بی‌پاسخ ماندن آرزوهایش اشاره کرده و از ناتوانی در رسیدن به وصال یار شکوه می‌کند.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۱۱

مشت عرق زجبهه به هر باب ریختم
آلوده بود دست طمع آب ریختم

طوف خودم به مغز رساند از تلاش پوچ
گوهر شد آن کفی‌ که به‌گرداب ربختم

زان منتی‌ که سایهٔ دیوار غیر داشت
بردم سیاهی و به سر خواب ربختم

بی‌شمع دل جهان به شبستان خزیده بود
صیقل زدم بر آینه مهتاب ریختم

عشق از غبار من به جز آشفتگی نخواست
آتش به کارخانهٔ آداب ریختم

چندین زمین به آب رسانید و گل نشد
خاکی‌که بر سر از غم احباب ریختم

مستان دماغ ‌کعبه پرستی نداشتند
خشت خمی به صورت محراب ریختم

موجی به ترصدایی بسمل نشد بلند
صد رنگ خون نغمه ز مضراب ریختم

کردم زهر غبار سراغ وصال یار
هیهات آب‌گوهر نایاب ریختم

بیدل ز بیم معصیت تهمت آفرین
لرزیدم آنچنان که می ناب ریختم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.