هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر دربارهٔ شکست، ندامت، و تلاش برای رهایی از دامهای درونی مانند غرور و وابستگی می‌پردازد. شاعر از بی‌نیازی و آزادی روحانی سخن می‌گوید، اما همچنین از درد بی‌پروازی و محدودیتهای وجودی خود گلایه دارد. تصاویری مانند شکستن طلسم غرور، گرد صبح، و آبله‌دار بودن دست، نشان‌دهندهٔ تلاش و رنج او در مسیر خودشناسی و رهایی است.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، مانند وجود، عدم، و خودشناسی، برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین، فهم آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۲۰۱۳

به سعی ضعف ‌گرفتم ز دام خویش نجستم
بس است این که طلسم غرور رنگ شکستم

ز بس که سرخوشم از جام بی‌نیازی شبنم
بهار شیشه به رویم شکست و رنگ ببستم

سراغ گوشهٔ امنی نداشت وادی امکان
چو گرد صبح به صد جا شکستم و ننشستم

گذشت همت ازین نه هدف به نیم تغافل
کمان ناز که زه کرده بود صافی شستم

ز بس که می‌برم افسوس ازین محیط ندامت
حباب آبله دارد چو موج سودن دستم

به این ادب فلکم‌گردهد عروج ثریا
همان ز خجلت بالیدگی چو آبله پستم

نبود جوهر پرواز دستگاه سپندم
ز درد بی پر و بالی قفس به ناله شکستم

دلیل عجز رسا نیست حیرتم به خیالت
ز بس‌ کمند نظرحلقه بست آینه بستم

به رنگ آینه کز شخص غیر عکس نبیند
به عین وصل من بی‌خبر خیال پرستم

کراست شبهه در ایجاد بی تعین بیدل
همان‌که در عدمم دیده‌اند بودم و هستم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.