هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربیات عرفانی و درونی خود سخن می‌گوید. او از رهایی از خود و رسیدن به حقیقت، عشق و جنون عارفانه، و تلاش برای ترک تعلقات دنیوی می‌نویسد. شعر پر از تصاویر نمادین مانند آینه، سنگ، غنچه، و صبح است که نشان‌دهنده سفر روحانی شاعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون عارفانه و خودشکنی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳۴

چون آینه چندان به برش تنگ گرفتم
کز خویش برون آمدم و رنگ گرفتم

نامی که ندارم هوس نقش نگین داشت
دامان خیالی به ته سنگ‌ گرفتم

عجز طلبم گشت عنان تاب نگاهش
ره بر رم آهو ز تک لنگ گرفتم

چون غنچه شبم لخت دلی در نظر آمد
دامان تو پنداشتم و تنگ گرفتم

خلقی در ناموس زد و داغ جنون برد
من نیزگرفتم‌که ره ننگ‌گرفتم

خجلت‌کش خودسازی‌ام از خودشکنیها
نگشوده در صلح و ره جنگ‌ گرفتم

گر چرخ نسنجید به میزان وقارم
من نیز به همت‌ کم این سنگ‌ گرفتم

در ترک تعلق چقدر ناز و غنا بود
بر هر چه هوس پای زد اورنگ‌ گرفتم

تاگرم‌کنم بستر امنی‌که ندارم
چون صبح نفس زیر پررنگ‌گرفتم

بیدل نفس آخر ورق آینه‌ گرداند
سیلی به تجرد زدم و رنگ‌ گرفتم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.